بازدید دانشجویان از موزه عبرت و مجموعه سعد آباد

بازدید دانشجویان از موزه عبرت و مجموعه سعد آباد

یکشنبه, ۹ اسفند, ۱۳۹۴

بازدید دانشجویان از موزه عبرت و مجموعه سعد آباد


اردوی یک روزه فرهنگی به منظور بازدید از آثار ظلم و جنایت رژیم طاغوت نسبت به مردم
ایران اسلامی در روز شنبه اول اسفند ماه ۹۴ برگزار شد و دانشجویان از شکنجه گاه
مخوف رژیم پهلوی در تهران ـ که به «موزه عبرت ایران» نام بردار است ـ بازدید نمودند.
در این موزه راویانی که مدتی در این شکنجه گاه به سر برده بودند به تشریح بخشهای
مختلف آن پرداختند.
دانشجویان در کنار بازدید از این شکنجه گاه، از موزه نظامی و کاخ موزه های سبز و
ملت در مجموعه سعدآباد ـ که محل زندگی و کار محمدرضا شاه و خاندان فاسد او بوده است
ـ دیدن کردند.

نیم نگاهی به شکنجه گاه كميته مشترك ضد خرابكاري

 

به منظور آشنایی دانشجویان با گوشه ای از شکنجه گاههای رژیم منحوس پهلوی گزارشی از
تاسیس و برخی از بخش های شکنجه گاه كميته مشترك ضد خرابكاري تقدیم می گردد:
تاسیس كميته مشترك ضد خرابكاري
اوج‌گيري مبارزات انقلابي مردم در دهه چهل و پيدايش گروه‌هاي متعدد انقلابي با روش‌هاي
مبارزاتي متفاوت، رژيم پهلوي را مستأصل نموده بود و براي مقابله با اين مبارزات،
همزمان چهار دستگاه، كار سركوب و ارعاب را عهده‌دار بودند:
۱- ساواك ۲- شهرباني ۳- ضد اطلاعات ارتش (ركن ۲) ۴- ژاندارمري
عدم هماهنگي نيروهاي مختلف نظامي و امنيتي خصوصاً ساواك و شهرباني كه هر كدام داراي
كميته‌هاي جداگانه‌اي براي مبارزه با منتقدين رژيم بودند و براي خوش خدمتي به
دستگاه حاكمه از همديگر پيشي مي‌گرفتند، موجب به وجود آمدن مشكلات عديده‌اي شده بود.
ساواك داراي دو كميته بود كه زير نظر اداره كل سوم فعاليت داشتند. يكي از آنها
مسئول شناسايي عوامل تظاهرات سراسري دانشگاهها در آبانماه ۱۳۴۹ و ديگري مسئول
شناسائي، دستگيري و بازجوئي از اعضاي آشكار و مخفي سازمان مجاهدين خلق بود. كميته
شهرباني هم كه تحت نظارت اداره اطلاعات شهرباني كل كشور قرار داشت، مسئوليت شناسائي
عوامل حمله كننده به كلانتري ۵ تبريز و كلانتري قلهك را عهده‌دار بود. وجود اكيپ‌هاي
گشت متعدد ساواك و شهرباني كه هر كدام به طور مستقل عمل مي‌كردند، باعث به وجود
آمدن درگيري و برخورد آنها با يكديگر در سطح شهر مي‌شد و چه بسا مأمورين شهرباني
دنبال فردي بودند كه به وسيله ساواك دستگير شده بود، يا بالعكس، ساواك در صدد
دستگيري كسي برمي‌آمد كه قبلاً توسط شهرباني بازداشت شده بود.
براي هماهنگي‌ لازم مدتي پرويز ثابتي و سپس يكي از كارمندان بطور ثابت در كميته
شهرباني به عنوان نماينده ساواك حضور مي‌يابد، ولي به جهت عدم اعتماد اين نيروها به
يكديگر و با توجه به درگيري بين اكيپ‌هاي گشتي مربوطه كه بعضي مواقع بر اثر مشكوك
شدن به يكديگر به روي هم آتش مي‌گشودند، سران رژيم بر آن شدند تا اين فعاليت‌ها را
متمركز نموده و تحت يك فرماندهي واحد قرار دهند. لذا با الگو برداري از سيستم
اطلاعاتي انگليس كه تجربه مبارزه با ارتش آزاديبخش ايرلند را در جنگ‌هاي شهري و
چريكي داشت، دو كميته مستقر در اوين را كه متعلق به ساواك بود با كميته شهرباني در
يكديگر ادغام نموده و طرح تأسيس كميته مشترك ضد خرابكاري تهيه و ارائه گرديد.
در پي دستور محمدرضا شاه، كميته مشترك ضد خرابكاري (ساواك – شهرباني) در تاريخ
چهارم بهمن ماه ۱۳۵۰ تأسيس گرديد.

 

اسامی انقلابیونی دربند در این شکنجه گاه
پلاک های حکاکی و نصب شده بر روی آجرها اسامی انقلابیونی هست که از آغاز تشکیل
شکنجه گاه کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی شاهنشاهی تا انحلال ان از ۱ روز
تا ۱۱۴۰ شبانه روز در این شکنجه گاه مخوف به سر برده اند.
این مجموعه عظیم طی ۳ سال به همت محققان موزه عبرت ایران و با همکاری مرکز بررسی
اسناد تاریخی براساس اسناد به جا مانده از ساواک تهیه و تنظیم گردید.
 

اتاق افسر نگهبان
هر زندانی به محض ورود به کمیته، به این اتاق آورده می‌شد. در اینجا پس از ثبت
مشخصات فردی در دفتر مربوطه، کلیه وسایل و لوازم همراه زندانی را گرفته و یک دست
لباس زندان به همراه یک جفت دمپایی به او می‌دادند.
از این اتاق به بعد چشمهای زندانی بسته می‌شد مگر در سه مورد؛ دستشویی، حمام و داخل
سلول.
 

اتاق پانسمان
تنها کاری که در این اتاق صورت نمی‌گرفت پانسمان زخم‌هایی بود که بر اثر ضربات شلاق
و یا سوختگی به وجود آمده بود.
این اتاق خود به اتاق شکنجه بیشتر شباهت داشت تا پانسمان، زیرا اولاً موقع تعویض
پانسمان‌ها، نه تنها از داروهای بی‌حس کننده استفاده نمی‌شد، بلکه مخصوصاً به شکلی
وحشتناک و تعمدی به جای پانسمان، زندانی را شکنجه می‌کردند، ثانیاً به هنگام تعویض
پانسمان پا محل مجروح شده توسط مسئول پانسمان به گونه‌ای ناشیانه و غیر پزشکی و
عمدی کلیه باندهایی که آغشته به خونابه و زخم‌های خشک شده بود با بی‌رحمی تمام از
روی زخم و پوست کنده که دوباره محل شکنجه به زخمهایی دردناک تبدیل می‌گردید.
 

سلول عمومی
سلول‌های بندهای ۵ و ۶ نسبت به بندهای ۱ و ۲ بزرگتر بودند و از آنها به عنوان سلول
عمومی استفاده می‌شد.
معمولاً زندانیانی را که دوره بازجویی‌شان به پایان رسیده بود به این سلول‌ها می‌فرستادند
.
در بیشتر مواقع تعداد زندانیان در این سلول‌ها به حدی بالا می‌رفت که توان نفس
کشیدن از آنها سلب شده و دچار کمبود شدید اکسیژن می‌شدند. در کلیه بندها امکانات
گرمایشی و سرمایشی در پایین‌ترین سطح بود و زندانیان زمستان‌ها از سرما و تابستانها
از گرما تحت فشار شدید قرار داشتند.

 

این شکنجه گاه علاوه بر سلولهای عمومی دارای سلولهای انفرادی نیز بوده است که بسیار
تنگ و تاریک بوده است.

 

دور دایره
دور حوض، در کمیته مشترک فضایی بود که از آن استفاده‌های مختلفی جهت شکنجه زندانیان
به عمل می‌آمد از جمله:
سر زندانی را تا مرز خفگی زیر آب کردن، لخت نمودن زندانی و انداختن او داخل حوض و
از هر طرف به او شلاق و ضربه زدن.
از دیگر موارد استفاده از دور حوض، دوانیدن زندانی با پاهای مجروح و ورم کرده بود
به منظور تخلیه عفونت‌های داخل پا تا این که درد شلاق را بیشتر حسن کند و مجبور به
دادن اطلاعات شود.
آوردن چند نفر هم پرونده در کنار حوض و تحقیر آنها در نزد همدیگر یکی دیگر از
استفاده‌هایی بود که از این مکان به عمل می آمد.
 

حمام
حمام رفتن زندانی بستگی به نظر بازجو داشت.
زندانیان دو هفته یک بار می‌توانستند زیر نظر چند مأمور و مراقب از حمام استفاده
کنند. البته این در بهترین حالت ممکن بوده است زیرا در بسیاری از موارد زندانیان
هفته‌ها و ماهها از این امکان محروم بوده‌اند.
نحوه استفاده از حمام به این شکل بوده است که ابتدا داخل سلول فرنچ زندانی را روی
سر او می‌انداختند تا نتواند جایی را ببیند . بعد از خروج از سلول تمامی زندانیان
را به ستون یک پشت سر هم به طرف حمام حرکت می‌دادند. زندانیان به جهت اینکه نمی‌توانستند
جایی را ببینند، دستشان را روی شانه نفر جلویی گذاشته و حرکت می‌کردند.
حمام دارای ۲۰ دوش بدون در بود و زندانیان پیش از ورود با صدای سوت نگهبان وارد
دوشها می‌شدند و مدت زمانی بین ۳ الی ۵ دقیقه فرصت استحمام داشتند. پس از اتمام وقت
با صدای سوت نگهبان همگی از دوشها خارج شده و در حالی که بدنشان خیس و کف آلود بود
لباسها را پوشیده و به سمت سلولها بازگردانده می‌شدند.
در اکثر مواقع سه الی چهار نفر، همزمان زیر یک دوش استحمام می‌نمودند که از نظر
روحی برای آنان بسیار سخت بود.