برگزاری نکوداشت چهلمین سالگرد شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی

برگزاری نکوداشت چهلمین سالگرد شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی

جمعه, ۱۲ آبان, ۱۳۹۶

جلسه نکوداشت چهلمین سالگرد شهادت
آیت الله سید مصطفی خمینی با موضوع «سیری در سیره و اندیشه سیاسی آیت الله سید
مصطفی خمینی» به همت انجمن علمی دانشجویی انقلاب اسلامی در روز چهارشنبه ۱۰/۸/۱۳۹۶
در سالن امام رضا (ع) با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حمید روحانی،
تاریخ نگار انقلاب اسلامی برگزار گردید.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حمید روحانی در ابتدای جلسه به بیان اهمیت و
جایگاه آشنایی و درس آموزی از تاریخ پرداخت و گفت: یکی از عوامل لغزش یا آلت دست
قرار گرفتن اکثر افراد عدم اطلاع یا عدم عبرت و درس آموزی از تاریخ است. البته برخی
با تاریخ آشنایی دارند اما لزوما این آشنایی منجر به درس گرفتن از تاریخ نمی شود،
به تعبیر قرآن تنها اولی الالباب هستند که می‌توانند از تاریخ درس و عبرت بگیرند.
امام خمینی(ره) یکی از کسانی بود که نگاهش به تاریخ، نگاهی درس‌آموز و عبرت‌گیر بود.

وی در ادامه خاطر نشان کرد؛ به نکاتی از زندگی آقامصطفی که می تواند ایشان را به
عنوان الگو برای ما مجسم سازد و برای ما درس‌آموز باشد اشاره خواهیم شد.
دکتر روحانی در تمایز حاج آقامصطفی با بقیه فقها و عرفا گفت: معمولا در حوزه کسانی
که اهل درس بود ند بسیار نسبت به وقت خود اهتمام داشتند و روابط آنها محدود به
روابط درسی بوده است و یا اینکه اگر زندگی عرفا را بررسی کنیم، خواهیم دید که غالب
آنها یک دوره انزوا و گوشه‌گیری از اجتماع را داشته اند، اما آقامصطفی در عین این
که به اذعان تمام دوستان و نزدیکان ایشان، هم فقیه بود و هم عارف، از این قاعده،
مستثنا بود؛ یعنی در تمام زندگی‌شان همیشه در بطن و متن جامعه بودند و ارتباطات غیر
درسی هم داشتند و در زندگیشان حتی یک روز هم منقطع از جامعه نبودند. در واقع عرفان
آقامصطفی در زندگی و عمل او بود نه در انزوا وگوشه‌گیری از جامعه!

مؤسس و رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی یکی از ویژگی‌های بارز
آقامصطفی را پرهیز از حس آقازادگی و امتیازخواهی عنوان کرد و گفت: اخلاق امام
خمینی(ره) این گونه بود که هر مطلبی را به فردی که لازم بود آن را بداند می گفتند
تا آن فرد آن مطلب را انجام دهد و به آن فرد هم تاکید می کردند که کسی مطلع نشود،
مثلا بسیاری از اوقات اعلامیه ای که قرار بود در ایران پخش شود به یک نفر می دادند
تا او آن را به ایران برساند و تکثیر کند و بقیه از این ماجرا خبر نداشتند تا اینکه
آن اعلامیه در ایران پخش می شد، حتی نزدیکان امام که خانواده ایشان باشند از بسیاری
از این اعلامیه-ها مطلع نبودند، ولی وقتی هم که مطلع می شدند امام فلان اعلامیه را
داده، حتی پسر ایشان؛ یعنی آقامصطفی ـ که نزدیک‌ترین فرد به ایشان بود ـ اصلا مکدر
نمی شدند؛ یعنی این انتظار را از امام نداشتند که لزوما به دلیل رابطه پدر و فرزندی
ایشان را مطلع کنند.
آقامصطفی هیچ منیتی نداشتند، اصلا خوی آقازادگی و امتیازخواهی در وجود ایشان پیدا
نمی‌شد. وقتی امام به نجف رفتند، چند روز اول با امام بودند اما بعد از آن به کلی
خودشان را کنار کشیدند. وقتی در بیت امام رفت‌وآمد می کردند در محل بیرونی مثل سایر
مراجعه‌کنندگان می نشست و اصلا اهل ریاست و امرونهی نبود. البته آنچه در بیرونی می
گذشت اگر لازم می دید به امام منتقل می کرد اما خودش دخالت نمی کرد و این نشان می
داد ایشان اهل معنا است و از منیت رسته است.
وی در بیان خوی ساده‌زیستی آقامصطفی گفت: معمولا طلبه ها در برخی ایام سال از نجف
به زیارت دوره می رفتند و برای اینکه راحت باشند هر سه یا چهار نفر یک ماشین کرایه
می کردند، اما ایشان وقتی با خانواده به زیارت دوره می رفتند همیشه از اتوبوس های
عمومی بین شهری که از لحاظ صندلی و کیفیت مناسب نبود استفاده می کردند و این حاکی
از ساده زیستی فوق العاده ایشان بود.
ایشان ذره ای اهل خودنمایی و مطرح کردن علم و مقام و موقعیت خود نبودند. اتفاقا
خیلی اهل شوخی و مزاح بود. دوستان او چند دسته بودند؛ با برخی فقط بگو و بخند داشت
و با آنها گعده می‌کرد، دسته دیگر کسانی بودند که ایشان با آنها در مورد مسائل
سیاسی گفت‌وگو می کردند و ارتباط داشتند و یک دسته از دوستان ایشان هم اهل معرفت
بودند که آقامصطفی سعی می کرد این دوستان و ارتباط ایشان با آنها ناشناخته بماند.

نویسنده کتاب نهضت امام خمینی(ره) در ادامه به بیان خاطره ای شخصی از آقامصطفی
پرداخت؛ وقتی جلد اول کتاب نهضت امام خمینی(ره) آماده شد، قبل از چاپ آن را به
آقامصطفی نشان دادم و ایشان تورق کردند، وقتی به صفحاتی که در مورد ایشان بود
رسیدند از من خواستند که آن صفحات را حذف کنم و ابا داشتند از اینکه در مورد ایشان
مطلبی چاپ شود و این نشان می دهد که ایشان اصلا اهل خودنمایی نبودند، بلکه از آن
پرهیز داشتند و این در تمام زندگی ایشان در طول ۱۵ سالی که در نجف بودند کاملا
مشهود است.
ایشان به شدت طرفدار حرکت مسلحانه بودند و خودشان هم آموزش های نظامی لازم را دیده
بودند و در این مورد با امام اختلاف نظر داشتند. ایشان طلبه ها را تشویق می کردند
که دوره های نظامی را آموزش ببینند و امید داشتند که حرکت مسلحانه در ایران زودتر
آغاز شود؛ اما امام می گفتند ملت را با وظایف اسلامی‌شان آشنا کنیم و اگر ملت با
وظایف دینی شان آشنا شوند شاه و ساواک نمی توانند در این کشور زندگی کنند و باید
بروند! در واقع اختلاف آقامصطفی و امام سلیقه ای بود و الان که ما می-بینیم واقعا
می فهمیم که امام درست می فهمیده است.

صاحب امتیاز و مدیر مسئول فصلنامه ۱۵ خرداد یکی از امتیازهای آقامصطفی را زیرکی خاص
ایشان دانست و گفت: آقامصطفی به لحاظ جریان شناسی و شخصیت شناسی بسیار خبره بود.
مثلا سال ۴۸ که آقای قطب زاده به نجف آمده بود و با آقامصطفی ملاقات داشت، آقامصطفی
به ما گفتند از اینها بپرهیزید، اینها سالم نیستند. آقامصطفی نسبت به شریعتی هم خوش‌بین
نبودند و با او مخالف بودند. با اینکه با حرکت مسلحانه موافق بودند اما سازمان
مجاهدین خلق را که اهل حرکت مسلحانه بودند منحرف می دانستند. همین جریان‌شناسی و
آدم‌شناسی ایشان باعث شد برخی نسبت به ایشان کدورت و خصومت پیدا کنند. در عین زیرکی
و دوراندیشی ایشان بسیار غیرتمند بودند، مثلا یکی از اختلافاتی که ایشان با آقاموسی
صدر داشتند این بود که آقاموسی صدر با شاه ارتباط دارد و این ارتباط را ایشان بر
نمی تافتند. آقامصطفی بسیار ولایت‌پذیر بودند، در عین حالی که در برخی موارد با
امام اختلاف نظر داشتند، کاملا حرف امام را می پذیرفتند و در مقابل امام خاضع بودند.

آقامصطفی اهل خدمت به مردم بود، اگر مطلع می شدند که طلبه ای به لحاظ اقتصادی وضع
خوبی ندارد، فورا رسیدگی می کردند و به امام نامه می فرستادند تا از امام برای
ایشان کمک بگیرند.
در انتهای جلسه دانشجویان سوالاتی را مطرح کردند و استاد به سوال‌های تاریخی
پیرامون مسائل مطرح در جلسه پاسخ گفت.