وبینار «انقلاب اسلامی؛ تکوین و ماندگاری»
شنبه, ۲۵ بهمن, ۱۳۹۹در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، وبینار «انقلاب اسلامی؛ تکوین و ماندگاری» روز سه شنبه ۲۱ بهمن ماه با سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین دکتر ارجینی برگزار گردید.
دکتر ارجینی در تشریح وضعیت فکری و سیاسی دنیا قبل از انقلاب اسلامی گفت: در جهان قبل از انقلاب بلحاظ اعتقادی حاکمیت با تفکر دنیاگرایی بود و دو ایدئولوژی لیبرالیسم غربی و سوسیالیسم شرقی، دو ایدئولوژی غالب بر جهان بودند. به لحاظ سیاسی حاکمیت دو قطب شرق و غرب را در دوران قبل از انقلاب داریم که هیچ تحولی خارج از این دو قطب، و مستقل از این دو قطب مطرح نبود. برخی تحلیل گران، انقلاب ایران را یک انقلاب متمایل به چپ و برخی آن را انقلابی مدرن میدانستند و هر کدام از اندیشمندان دیدگاههای یکدیگر را نقد میکردند در حالی که انقلاب ایران کاملا مستقل از این دو قطب قدرتِ آن زمان بود.
بی تردید یکی از مهمترین عوامل شکلگیری این انقلاب، اسلام بوده است. قبل از انقلاب جریانهای دیگری اعم از لیبرالیستی و کمونیستی میخواستند انقلاب کنند اما در ادامه حذف شدند چون جایگاه اجتماعی نداشتند و همچنین نتوانستند در عرصه اجتماع تحولی عظیم بوجود بیاورند. این جریانها برای اینکه در جامعه مورد استقبال قرار بگیرند در پی بازسازی خود برآمدند. مثلا جریانهای لیبرالیستی مثل نهضت آزادی به التقاط و ترکیب رویکردهای خودشان با اسلام رو آوردند. جریان های کمونیستی مثل سازمان مجاهدین خلق نیز با رویکرد التقاطی و مباحث نهج البلاغه و فضاهای دینی فعالیت را شروع کردند و معتقد بودند اگر بخواهیم تحولی ایجاد کنیم نمیتوانیم در ابتدا اسلام را حذف کنیم و باید با رویکرد دینی فعالیت را آغاز کنیم. اما این جریانها نتوانستند بر اساس مبنا و فکر خودشان، اگر چه به شکل التقاطی، در جامعه جلو بیایند.
دکتر ارجینی در بخش دیگر سخنانشان با رویکردی جریان شناسانه در مورد موانع انقلاب گفت: دو جریان در مقابل رویکرد امام تلاش میکردند روند مبارزه را کُند کنند و این دو جریان هم در قبل و هم در ادامه انقلاب حضور داشتند. یک جریان جریان لیبرالها و کمونیستها بود که؛ لیبرالها میگفتند احکام اسلام قدیمی است و مدیریت جامعه بحثی علمی است که اسلام توانایی آن را ندارد. مارکسیستها میگفتند اصلا اسلام علم مبارزه ندارد و مارکسیست علم مبارزه دارد.
جریان دوم، جریان متحجرها است که در نگاه امام مبارزه با آنها خیلی سختتر بوده و هست. امام در سخنانشان میگوید: عدهای مقدسنما همه چیز را حرام میدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند، خون دلی که پدر پیرتان از این متحجرها خورده هرگز از فشارهای دیگران نخورده است. آقایونی که همراهی نمیکردند معتقد به یک اسلام منزوی و گوشهگیر بودند و ورود فقیه را در فضای حاکمیت دون شأن فقیه میدانستند این جریان در ادبیات امام به عنوان اسلام آمریکایی شناخته میشود. این دو جریان مانع عظیمی در تکوین انقلاب بود. البته این دو جریان از بین نرفته و ما هنوز در حوزه کسانی داریم که معتقد نیستند دین باید جامعه را اداره کند. رویکرد اصلی دشمن این است که اگر بخواهد کار جدی انجام دهد روی این جریان متحجرین سرمایه گذاری میکند و خطر این جریان دوم خیلی مهم است، در برخی مواقع و تقابلهای با انقلاب این دو جریان با هم پیوند میخوردند.
این استاد حوزه در ادامه سه عامل را برای ماندگاری انقلاب مهم دانستند؛ اولا ماندگاری انقلاب بسته به نگاه خاص به اسلام است، اسلامی که بتواند نظام ساز و جامعه ساز و تمدن ساز باشد، ضامن بقای این انقلاب است. عامل دوم که در تحولات عمیق اجتماعی مهم است، مردم هستند، بدون حضور و ایستادگی مردم این انقلاب ماندگار نخواهد بود و نمیشود کار جدی انجام داد. این نگاه و تکیه جدی به مردم در ادبیات امام و رهبری کاملا مشهود و پر تکرار است. ضمن اینکه امام تداوم انقلاب اسلامی را در گرو همراهی متقابل مردم و مسئولین میدانستند. امروز مهمترین کار دشمنان این است که مردم را نا امید و از انقلاب جدا کنند. رکن و عامل سوم ماندگاری انقلاب رهبری است، رهبری ستون این خیمه است و خیلی از جریانها آمدند که رهبری را به زمین بزنند تا انقلاب زمین بخورد. خیلی از جریانها با شخص امام یا رهبری مخالفت میکردند و امام و رهبری با تیزبینی حواسشان به این مسئله بود. امروزه عامل ثبات جامعه رهبری بوده و آنچه جامعه را از بحرانها عبور داده، رهبری هوشمندانه بوده است.