گزارشی از مراسم سخنرانی دهه سوم ماه مبارک رمضان
سه شنبه, ۲۱ خرداد, ۱۳۹۸در ادامه مراسم سخنرانی ماه مبارک رمضان، حجت الاسلام و المسلمین دکتر اویسی در دهه سوم به ایراد سخن پرداختند. ایشان محور بحث خود را شرح فرازهایی از دعای پرفیض ابوحمزه ثمالی قرار داد.
امام زین العابدین در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی می فرماید: «وَ اَلْحِقْني بِاَوْلِيآئِكَ الصّالِحينَ؛ و ملحقم كن به دوستان شايستهات»
منظورازاولباء صالح چه کسانی هستند؟ در ادامه دعا جواب سوال داده می شود که «وَاَ لْحِقْني بِاَوْلِيآئِكَ الصّالِحينَ مُحَمَّد وَ الِهِ؛ و ملحقم كن به دوستان شايستهات محمد و آلش».
در زیارت حضرت ابوالفضل ( ع) وارد شده است: اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ
چگونه میشود به صالحین ملحق شد؟ اکسیر اعظمی که می تواند این زنجیر را بین ما و پیمغبر و آلش متصل کند«محبت» است.
در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُم؛ هر كه خدا را بخواهد، از شما آغاز مي كند و هر كه بخواهد با حقيقت توحيد آشنا شود،از شما ميپذيرد و هر كه بخواهد رو به خدا كند، رو به شما مي آورد و خلاصه، شناسايي خدا متوقّف بر شناسايي شما و راه تقرّب به خدا، تقرّب به شماست».
دشمنی با اهل بیت موجب شقاوت است.
خدا در ابتدای سوره معارج میفرماید: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ؛ سائلی از عذاب قیامت که وقوعش حتمی است (از پیامبر اکرم(ص)) سوال پرسید».
در شان نزول آیه آمده است: نعمان بن حارث فهري خدمت پيامبر اكرم (ص) رسيد و عرض كرد: تو به ما دستور دادي شهادت به يگانگي خدا و اين كه تو فرستاده او هستي دهيم، ما هم شهادت داديم. سپس دستور به جهاد، حج، روزه، نماز و زكات را دادي، ما همه اين ها را نيز پذيرفتيم، ولي به اينها راضي نشدي تا اين كه اين جوان (حضرت علي بن ابيطالب (ع)) را به جانشيني خود منصوب كردي و گفتي: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاه» آيا اين سخني از ناحيه خودت است يا از سوي خدا است؟!پيامبر اكرم (ص) فرمود: قسم به خدايي كه معبودي جز او نيست، اين از ناحيه خداوند است. نعمان روي برگرداند در حالي كه مي گفت: خداوندا! اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو، سنگي از آسمان بر من بباران! اين جا بود كه سنگي از آسمان بر سرش فرود آمد و او را كشت.
نشانههای محبت اهل بیت(ع)
۱-همراهی محبت با عمل صالح
امام علی(ع) می فرماید: «من احبنا فلیعمل بعملنا و لیتجلبب الورع هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیزگاری را جامه و پوشش خود قرار دهد». (بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۲.(
ورع چیست؟
الورع هو الكفّ عن المحرّمات و الأغراض الدّنياويّة و زهراتها و شبهاتها و عن الطمع و الحرص و منشؤه العلم بحقارة الدّنيا و ما فيها و جلالة قدر الآخرة و الجنّة و نعيمها و إطالة الفكر في أحوال المبدأ و المعاد. (شرح الكافي؛ الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، ج۲، ص۸۶)
امیرمومنان (ع) در توصیف شیعیان میفرماید: شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما، به هم بذل و بخشش می کنند و به همدیگر، در دوستی ما، محبت می کنند و در راه زنده نگهداشتن راه و روش ما، به زیارت یکدیگر می روند. آنان، اگر خشمناک شوند، به ظلم در نمیغلطند و اگر خشنود باشند، اسراف و زیاده روی نمیکنند. مایه برکت همسایگان و موجب سلامتی و آسایش افراد مرتبط با آنان هستند. (کافی، ج۲، ص۲۳۷)
۲- دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان اهل بیت (ع)
امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره میفرماید: «فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ غَیْرِکُمْ (عَدُوِّکُمْ) آمَنْتُ بِکُمْ وَ تَوَلَّیْتُ آخِرَکُمْ بِمَا تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَکُمْ؛ پس من همه هنگام با شما بوده و خواهم بود نه با دشمنان شما، به شما ایمان دارم و به آن دلیل که اول شما را دوست مىدارم به همان دلیل آخر شما را دوست مىدارم».
روایتی از حکم ابن عتیبه در محضر امام محمد باقر (ع):
حكم بن عتيبة میگوید: من در خدمت حضرت باقر (ع) بودم و اتاق پر از جمعيت بود. ناگاه پيرمردى تكيه زنان بر عصاى خود آمد و جلو در اتاق ايستاد و گفت: السلام عليك يابن رسول اللّه و رحمة اللّه و بركاته و ساكت شد. حضرت باقر (ع) جواب داد: و عليك السلام و رحمة اللّه و بركاته. پيرمرد سپس رو به جمعيت داخل اتاق كرد و گفت: السلام عليكم و خاموش شد. تا اين كه آن جمعيت همگى جواب سلام او را دادند. او آن گاه رو به حضرت باقر (ع) كرد و گفت: يابن رسول اللّه، خدا مرا فدايت كند، مرا نزديك خود بنشان؛ زيرا كه به خدا سوگند، من، شما و دوستداران شما را دوست دارم. به خدا قسم، من، شما و دوستداران شما را براى طمع در دنيا دوست ندارم. به خدا قسم من از دشمن شما نفرت دارم و از او بيزارم. به خدا قسم، نفرت و بيزارى من از او به خاطر اين نيست كه ميان من و او كينه و عداوتى باشد. به خدا قسم من آن چه را شما حلال شماريد، حلال مى شمارم و آن چه را شما حرام دانيد، حرام مى دانم و منتظر امر (حكومت) شما هستم. فدايت شوم، آيا با چنين وضعى براى من اميد (رستگارى و نجات) دارى؟
امام باقر (ع) فرمود: جلوتر بيا، جلوتر بیا. تا اين كه حضرت، او را پهلوى خود نشاند، سپس فرمود: اى شيخ، مردى نزد پدرم على بن الحسين (ع) آمد و از او همين سؤالى را كرد كه تو از من پرسيدى و پدرم به او فرمود: تو اگر از دنيا بروى بر رسول خدا (ص) و بر على و حسن و حسين و على بن الحسين (ع) وارد خواهى شد و قلبت شاد و دلت خنك و ديدگانت روشن خواهد شد و آن گاه كه نفست به اين جا ـ حضرت با دست خود به گلويش اشاره فرمود ـ رسد، كرام الكاتبين با شور و شادى به استقبالت خواهند آمد و اگر زنده بمانى، شاهد چيزى خواهى بود [قيام قائم و حكومت اهل بيت] كه خداوند با آن، ديدگانت را روشن گرداند و با ما در عالى ترين مراتب خواهى بود.
پيرمرد گفت: چه فرمودى اى ابوجعفر؟ حضرت سخن خود را برايش تكرار كرد. پيرمرد گفت: اللّه اكبر، اى ابوجعفر، اگر از دنيا بروم بر رسول خدا (ص) و بر على و حسن و حسين و على بن الحسين (ع) وارد خواهم شد و ديدگانم روشن و قلبم شاد و دلم خنك خواهد گشت و آن گاه كه نفسم به اين جا رسد، كرام الكاتبين با شور و شادى به استقبالم خواهند آمد و اگر زنده بمانم شاهد چيزى خواهم بود كه خداوند به سبب آن چشم مرا روشن گرداند و با شما در عاليترين مراتب باشم؟! پيرمرد سپس با آواى بلند گريست و هق هق كنان اشك ريخت تا جايى كه به زمين چسبيد. حاضران در خانه نيز، با ديدن حال پيرمرد، بلند بلند گريستند و هق هق كنان اشك ريختند. حضرت باقر(ع) پيش آمد و با انگشت خود اشكهاى او را از پلكهايش پاك كرد و به زمين مى ريخت.
پيرمرد سپس سرش را بلند كرد و به حضرت باقر(ع) عرض كرد: يابن رسول اللّه، فدايت شوم، دستت را به من بده. حضرت دست خود را به او داد. پيرمرد آن را بوسيد و بر ديده و گونه خود نهاد؛ سپس پيراهن خود را از روى شكم و سينه اش كنار زد و دست حضرت را بر شكم و سينه خود نهاد و آن گاه برخاست و خداحافظى كرد و رفت. حضرت باقر(ع) به پشت سر او نگاه مى كرد. سپس رو به جمعيت كرد و فرمود: هركه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببيند به اين مرد بنگرد. (الكافي، ج ۸، ص۷۶ )
استاد اویسی در ادامه به تفسیر فراز دیگر از دعای ابوحمزه ثمالی پرداختند: «سَیِّدِی أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ؛ آقاى من منم کودکى که پروریدى»
ایشان گفتند: در دعاها روح تواضع در مقابل خدا موج میزند؛ زیرا اصل اولی در دعا این است که انسان خود را کوچک و خداوند متعال را با عظمت بشمارد و ملتمسانه دعا کند.
خدای متعال در سوره انسان می فرماید: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا؛ آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مى آزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم»
آثار تواضع:
۱- رفعت مقام در بین مردم
پیامبراکرم(ص) می فرماید: «مَن تَواضَعَ للّه رَفَعَهُ اللّه، فهُو في نَفسِهِ ضَعيفٌ وفي أعيُنِ النّاسِ عَظيمٌ؛ هر كه برای خدا فروتنی كند، خداوند او را بالا برد. پس او در نظر خودش ناچیز باشد و در چشم مردم بزرگ». (كنزالعمّال، ح ۵۷۳۷)
امام کاظم(ع) می فرماید: «انّ اللهَ لَمْ يَرفعِ المُتَواضِعين بقَدْرِ تواضُعِهِم، ولكن رَفَعَهم بقدرِ عظمتِهِ و مجدِه؛ همانا خداوند انسانهاي متواضع را به ميزان تواضع و فروتني آنها، بالا نميبرد، بلكه به ميزان مجد و عظمت خود مقام آنها را رفيع ميگرداند». (تحف العقول، ص ۳۹۹)
۲- محبوبیت در بین مردم
امام علی(ع) می فرماید: «ثمرة التّواضع المحبَّة. نتيجه تواضع و فروتني، محبت و دوستي است». (تصنيف غررالحكم، ص ۲۴۹، ح ۵۱۷۹)
۳- قبولی اعمال
امام صادق(ع) می فرماید: «و لیس لله – عزوجل – عبادة یرضاها و یقبلها الا و بابها التواضع؛ و هیچ عبادتی را خدای عزوجل قبول نکند، مگر آن که انسان از سر تواضع آن را کم و ناچیز بداند».
۴- چشیدن لذت عبادت
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «مالي لا أري عليكُم حلاوَةَ العبادَةِ؟ قالوا: و ما حلاوَةُ العبادَةِ؟ قال: التواضعُ؛ چه شده است كه من شيريني عبادت را در شما نميبينم؟ اصحاب عرض كردند: شيريني عبادت چيست؟ حضرت فرمود: تواضع و فروتني». (تنبيه الخواطر، ج ۲، ص ۲۰۱)
۵- کسب مقام عبودیت
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «اِنّ أفضَل النّاسِ عبداً من تواضَعَ عَنْ رفعَةٍ؛ بالاترين مردم از جهت مقام بندگي، كساني هستند كه با وجود رفعت شأن و مقام، فروتن و متواضع باشند». (بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۷۹)
امیرالمومنین (ع) در خطبه قاصعه می فرماید: «وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ اَلتَّكَابُرَ وَ رَضِيَ لَهُمُ اَلتَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِي اَلتُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ خدای سبحان، کبر ورزیدن را برای ایشان ناپسند شمرد و از تواضعشان خشنود شد. آنان چهره های خود را بر زمین گذاشتند و روی های خود به خاک بیالودند و در برابر مؤمنان فروتنی نمودند».
۶- رسیدن به قرب الهی
امام صادق (ع) می فرماید: «فيما اُوحيَ الله عز وَ جلَّ الي داوود (ع) : يا داوود، كَما أنَّ اقرَبَ الناسِ من اللهِ المتواضعون، كذالِكَ أبعَدُ النّاسِ منَ اللهِ المتكبّرون؛ در آنچه خداوند به حضرت داوود (ع) وحي كرده، آمده است: اي داوود، همان طوري كه نزديكترين مردم به من، انسانهاي متواضع هستند، دورترين مردم از من نيز انسانهاي متكبر هستند». (اصول کافي، ج ۲، ص ۱۲۳)
دکتر اویسی در خاتمه به بیان این نکته پرداختند که: بر اساس آیات نورانی قرآن کریم و روایات معصومان (ع) راه رسیدن به تواضع، سجده است.
ایشان در آستانه رحلت امام خمینی (ره) به بیان برخی از ویژگیهای اخلاقی امام خمینی(ره) پرداختند.